ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: شنبه 103 آذر 10


اسلام براى پیشگیرى از بیماری ها دستورات بهداشتى ارزنده اى در ضمن محرمات ،
مکروهات ، و مستحبات بیان نموده که گذشت قرنها، حقایق نهفته آنرا آشکار ساخته است .از چیزهایى که آشامیدن آن ممنوع اعلام شده شراب است زیانهاى همه جانبه شراب به قدرى زیاد است که رسول اکرم آن را  ام الخبائث نامیدند .
زیانهاى شراب منحصر به جنبه هاى بهداشتى نیست بلکه از جنبه هاى معنوى و اجتماعى قابل توجه است  .

دانشمندان تعداد امراضى را که عامل اصلى آنها شراب و عرق است تقریبا 11 نوع شمرده اند که شرح  امراض توضیحی بس مفصل دارد که ما به آنها اشاره نمی کنیم بعضى خیال مى کنند اگر مشروبات الکلى کم مصرف شود، مضر که نیست بلکه به حال اعصاب هم مفید است .ولى اسلام باتوجه به فسادها و مضرات همه جانبه آن یک جرعه بلکه کمتر از یک جرعه آن را حرام و نجس دانسته است و راه سوء استفاده را به روى همه بسته است .
الکل در بدن هیچگونه تغییر شکلی پیدا نمى کند و تمام الکلى که نوشیده مى شود از راه تنفس و تعریق و ادرار دفع مى گردد، و تا زمانیکه الکل در بدن است ، دهان نوشنده بوى الکل مى دهد.
تاثیر شراب در نسلها 
زیانهاى الکل تنها گریبانگیر نوشنده آن نمى شود، بلکه در نسلهاى بعد از الکلیسم و فرزندان او نیز اثرات بد مى گذارد اطفالی که از پدران الکلیست بوجود آمده و زنده بمانند؛ غالبا ضعیف ، علیل ، و مبتلا به تشنجات شدید بوده ، و قدرت دفاعى آنان در مبارزه با مشکلات حیات ناچیز و در برابر عفونتهاى مختلف بسیار حساس خواهند بود؛ نقص بدنى مانند عدم تقارن صورت ، انحراف ستون فقرات ، کر و لالى و عوارض ناشى از نارسائى قوه تیروئید و همچنین عدم رشد، تصلب مغزى ، داء الرقص ، مالیخولیا؛ دیوانگى هاى حاد، هیسترى و غیره در آنان فراوان دیده مى شود
تاءثیر الکل تا سه نسل بطور حتم باقى است ؛ بشرط اینکه این سه نسل الکلى نباشند و گاهی تا هفت یا هشت نسل باقی می ماند.
اعتراف دیگران 
چیزهائى را که اسلام ممنوع شمرده مانند، شراب ، سگ ، خوک و مردار سبب جلب توجه نظر
دانشمندان غیر مسلمان گشته است ، زیرا آنان نیز اعتراف مى نمایند که اسلام در 14 قرن قبل بادید عمیق خود سلامت جسم و روان ملتها را در نظر گرفته و امثال مسکرات را حرام نموده است.

برگرفته از کتاب اسلام پزشک بی دارو


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در دوشنبه 86/9/19 و ساعت 5:24 عصر | نظرات دیگران()


میوه ها انواع و اقسام فراوانى دارند هر کدام خاصیت مخصوص به خود را دارا مى باشند، ولى از بین همه ، بعضى داراى مزیت هاى بیشترى از نظر مواد حیاتى و خواص غذایى هستند، اسلام از این میوه ها بیشتر تعریف نموده و آنها را بعنوان میوه هاى بهشتى معرفى فرموده است .
امام صادق (ع ) در این باره مى فرماید پنج میوه از میوه هاى بهشتى است : انار، سیب ، به ، انگور، و خرما.
انار 
درختى است از تیره
گرانا تاسه که به عربى رمان و به عبرى ریمون گویند، پیدایش آن را برخى از ایران دانسته اند و امروز در بیشتر نقاط جهان دیده مى شود و سابقه تقریبا چهار هزار ساله در ایران دارد.
خواص انار 
میتوان گفت تأکیدى که از جانب پیشوایان دینى درباره خوردن انواع انار (شیرین و
ترش و شیرین ) رسیده درباره هیچ میوه دیگرى نیامده است . در حدیثى از امام صادق (ع ) چنین نقل شده که فرمود:
از انار استفاده کامل ببرید زیرا اگر شخص گرسنه آنرا بخورد، او را کفایت مى کند و اگر شخص سیر بخورد اشتها آور است .
املاح آب انار چون به صورت ترکیب با مواد آلى است زود جذب شده و در راشیتیسم و کم خونى و ضعف اعصاب و تقویت عمومى بدن مورد مصرف دارد
رابطه انار با زیبایى  
مى دانیم که انار صاف کننده خون و رافع احتقان کبد و بر طرف کننده کلسترل و سموم بدن است ، و نیز مى دانیم که پوست انسان آئینه تمام نماى کبد است بنابراین بهتر از هر چیز انار مى تواند رنگ رخساره را گلگون و زیبا نماید.
خاصیت دیگرى که براى انار از زبان روایات و گفتار پیشوایان دینى بیان شده ، از بین بردن بار زبان ، ثقالت معده ، گرفتگى قلب ، و ردوده شدن غم و غصه است .
انار چون مى تواند معده و روده ها را پاک کند جدار روده را براى دفاع و طرد ویروسها آماده مى سازد، بنابراین سموم ، بخون و قلب نمى ریزد، قلب نیز رونق و حیات تازه اى مى یابد انار در شستشوى خون به واسطه وجود پتاسیم و منیزیم مؤ ثر است و بدینوسیله سلولهاى کبد را فعال مى کند و اوره و کلسترل و سموم دیگر را دفع نموده و تعادلى در مایعات خون به وجود مى آورد.
هر کس یک انار بخورد، خداوند قلب او را نوارنى مى کند (کدورت و کسالت و افسردگى را از او دور مى سازد) و تا چهل روز وسوسه ها و اندوه ها از او دور میشود.
و نیز به همین جهت است که پیامبر اکرم مى فرماید:
انار را با پوست آن بخورید، زیرا معده را دباغى میکند.
علاوه بر خاصیتهاى که طبق اصول علمى و غذایى از اسلام نقل شده براى انار خواص دیگرى نیز بیان شده است .
در روایتى آمده است که شخصى بنام صعصعه خدمت امیر مومنان (ع ) رسید نصف انارى پیش روى امام (ع ) بود امام (ع ) مقدارى از آن را به او داد و فرمود: آنرا با پوست بخور که زردى دندان را از بین مى برد، بوى بد دهان را نابود میکند، غم و عضه را از میان بر میدارد.
طبق تجزیه اى که براى انار شد، واضح مى گردد که با اصلاح کبد، معده ، روده ها، و خون ، دیگر براى دهان ، بوى بدى نخواهد ماند، بخصوص که انار بواسطه داشتن اسیدهاى مخصوص ، زردى دندان را که آن نیز خود ایجاد بوى بد مى کند بر طرف مى سازد و با اصلاح خون ، قلب را از غم و غصه تهى خواهد ساخت   
امام صادق (ع ) فرموده است به کودکان خود انار بدهید زیرا جوانى آنها را زودتر شکفته مى سازد
.
با توجه به آنکه راشیتیسم (نرمى استخوانها) و کم خونى ، رشد کودک را به تاخیر مى اندازد اعجار کلام امام ششم (ع ) روشن تر مى گردد، زیرا انار چون به صورت ترکیب با مواد آلى مى باشد زود جذب شده و در راشیتیسم و کم خونى و ضعف اعصاب اثر داشته و مقوى بدن نیز مى باشد.
امیرالمومنین على (ع ) مى فرماید:
براى آنکه زبان کودکان شما هر زودتر باز شود و خوب صحبت کنند به آنها انار بدهید.

برگرفته از کتاب اسلام پزشک بی دارو _ فصل سوم


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در شنبه 86/9/17 و ساعت 3:33 عصر | نظرات دیگران()


در یکى از شبها امیرالمؤمنین علیه السلام از مسجد کوفه به سوى منزل خود حرکت کرد. کمیل بن زیاد که از یاران خوب آن حضرت بود امام را همراهى مى نمود. گذرشان از کنار خانه مردى افتاد که صداى قرآن خواندنش بلند بود و آیه ای را با صداى دلنشین و زیبا مى خواند. کمیل از حال معنوى این مرد بسیار لذت برد و در دل بر او آفرین گفت . بدون آنکه سخنى در زبان بگوید.حضرت به حال کمیل متوجه شد و رو به او کرد و فرمود:
اى کمیل ! صداى قرآن خواندن او تو را گول نزد زیرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خوانى هست که قرآن بر او لعنت مى کند) و بزودى آنچه را که گفتم به تو آشکار خواهم کرد!
کمیل از این مسئله متحیر ماند، نخست اینکه امام علیه السلام به زودى از فکر و نیت او آگاه گشت ، دیگر اینکه فرمود: این مرد با آن حال روحانیش ‍ اهل دوزخ است .مدتى گذشت . حادثه گروه خوارج پیش آمد و کارشان به آنجا رسید که در مقابل امیرالمؤمنین ایستادند و على علیه السلام با آنان جنگید در حالى که حافظ قرآن بودند. پس از پایان جنگ که سرهاى آن طغیان گران کافر بر زمین ریخته بود ، امیرالمؤمنین علیه السلام رو به کمیل کرد در حالى که شمشیرى که هنوز خون از آن مى چکید در دست داشت ، نوک آن را به یکى از آن سرها گذاشت و فرمود:
اى کمیل ! این همان شخصى است که در آن شب قرآن مى خواند و از حال او در تعجب فرو رفتى .
آنگاه کمیل حضرت را بوسید و استغفار کرد.
بحار الانوار ج 33، ص 399.


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در پنج شنبه 86/9/15 و ساعت 11:21 عصر | نظرات دیگران()

 

ما در غیبت کبراییم


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در پنج شنبه 86/9/15 و ساعت 11:15 عصر | نظرات دیگران()

 هنگامى که منصور دوانیقى ساختمان هاى بغداد را مى ساخت ، دستور داد، هر چه بیشتر به جستجوى فرزندان على علیه السلام پرداخته ، هر کس را پیدا کردند دستگیر نموده در لاى دیوارهاى ساختمانهاى بغداد بگذارند.
روزى پسر بچه زیبایى از فرزندان حسن مجتبى علیه السلام را دستگیر نمودند و او را به بنا تحویل دادند و دستور داد او را در لاى دیوار بگذارد و چند نفر جاسوس مورد اعتمادش را گماشت که مواظب کار بنا بوده و ببینند آن پسر بچه را در لاى دیوار بگذارد.بنا از ترس جان خود مطابق دستور، پسر بچه را در میان دیوار گذاشت ، ولى دلش به حال او سوخت ، در دیوار سوراخى گذاشت تا پسرک بتواند تنفس ‍ کند و آهسته به او گفت :
ناراحت نباش ! صبر کن ! شب که شد من تو را از لاى این دیوار نجات خواهم داد. شب که فرا رسید بنا در تاریکى شب آمد و پسر بچه سید را از لاى آن دیوار بیرون آورد و به او گفت :
تو را آزاد کردم هر طور شده خودت را پنهان کن ! و مواظب خود من و کارگرانى که با من کار مى کنند باش ! مبادا ما را به کشتن دهى ، اکنون که در این تاریکى شب تو را از لاى دیوار خارج کردم بدان جهت است که روز قیامت نزد جدت رسول الله شرمنده نباشم و حضرت مرا در پیشگاه خداوند به محاکمه نکشاند.
سپس با ابزار بنایى کمى از موى سر آن پسرک را چید، دوباره به او تاءکید کرد که خود را پنهان کن و مبادا پیش مادرت برگردى . پسر بچه گفت :
حال که نباید پیش مادرم بروم ، به مادرم اطلاع بده که من نجات یافته ام و فرارى هستم ، تا نگران من نباشد و کمتر گریه کند، آنگاه رو به فرار گذاشت ولى نمى دانست کجا برود، عاقبت راهى را بدون هدف پیش گرفت و گریخت و معلوم نشد کجا رفت . او آدرس مادرش را در اختیار بنا گذاشت . بنا مى گوید:
من به همان آدرس به سوى خانه مادرش حرکت کردم ، وقتى به نزدیک خانه رسیدم ، زمزمه گریه و ناله مانند زمزمه زنبور شنیدم ، فهمیدم که صداى گریه مادر همان پسر بچه است ، نزد او رفتم و جریان فرزندش را به او نقل کردم و موى سر پسرش را نیز به او دادم و به خانه برگشتم

 نوشته شده توسط کل من علیها فان در پنج شنبه 86/9/15 و ساعت 7:45 عصر | نظرات دیگران()


شب چهاردهم ذی الحجه بود . چهارده نفر از مشرکان به حضور پیامبر آمدند و به او گفتند :پیامبری نیست مگر اینکه برای خود نشانه هاای دارد . نشانه نبوت تو در این شب کدام است؟ پیامبر فرمود چه نشانه ای می خواهید ؟ مشرکان گفتند :اگر در نزد خدا منزلتی برای تو وجود دارد به ماه دستور بده تا دونیم شود.
جبرئیل نازل شد و گفت :ای محمد خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید :من به همه ی اشیا دستور دادم از تو اطاعت کنند . حضرت سر به آسمان بلند کرد و به ماه دستور داد دو نیمه شود . ماه دو نصف شد و پیامبر سجده شکر به جا آورد . آنگاه مشرکان گفتند :هر دو نیمه ماه به هم متصل شود و به صورت اول باز گردد . پیامبر امر کرد و ماه به شکل اولش باز گشت.
جالب این جاست که تحقیقات منجمان نشان می دهد که یک خطی از وسط  ماه  می گذرد که کاملا آن را به دونیم تقسیم می کند یعنی اثر شق القمر پیامبر هنوز هم در ماه وجود دارد. باورش سخته مگه نه؟؟؟


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در دوشنبه 86/9/12 و ساعت 9:12 عصر | نظرات دیگران()


مردی بالای درخت چتار رفتو چون به شاخه ی آخر رسید، باد تندی وزیدن گرفت. مرد به وحشت افتاد و سر به آسمان برداشت که
- ای پروردگارا اگر من از این درخت سالم پائین بیایم تمام گوسفندانم را نذر می کنم.
از قضا باد لحضه ای آرامتر وزیدو مرد چند شاخه ای پائین آمد و وقتی به سالم ماندن خود امیدوار تر شد، گفت:
-  خدایا پشم آن ها را می دهم
.باد آرامتر شد و مرد چند شاخه ای پائین تر آمد، این دفعه گفت:
- خدایا کشک آنها را می دهم.
در آخر چون از درخت پائین آمد ، شادان و خندان فریاد زد 
- کشکِ چه و پشم چه؟

حالا دوستان خودمون نتیجه گیری کنیم آیا ما هم در زندگی با خداوند متعال معامله می کنیم؟
گویند بندگان خدا سه دسته اند : گروهی واجبات و محرمات را انجام نمیدهند(بالکل بی خیالند)
گروهی بر اساس صلاح دید خود گاهی می دهند و گاهی انجام نمی دهند و با خدا معامله می کنند 
مثلا:((خدایا اگه به ما فلان چیزو بدی از فردا نماز می خونیم))
و گروهی فقط برای رضای خدا و تقرب به ذات باری تعالی نه به امید بهشت به ترک محرمات و انجام واجبات می پردازند.
خودمانیم ما از کدام دسته ایم؟؟؟؟


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در دوشنبه 86/9/12 و ساعت 8:48 صبح | نظرات دیگران()


فیه شفاء الناس
   شفاء مردم در عسل است . 
عنوان شفا براى هیچ غذا و آشامیدنى دیگر در قرآن به کار نرفته است
.در دنیا هیچ غذایى به اندازه عسل نیروهاى کهربایى و تشعشات رادیو اکتیو ندارد عسل یک غذاى مفید براى اطفال است زیرا تمام مایحتاج غذایى را بطور طبیعى دارد قندش براى هر سنى مناسب است و سرشار از قیمتى ترین مواد حیاتى است تمام ویتامین ها و فلزات را دارد ویتامین ها و فلزاتى که در گل پرورش یافته و در دامان خورشید تربیت شده اند.
عسل غذاى زنده کننده سالخوردگان و مربى خردسالان است
امیر مومنان (ع ) مى فرماید:
لم یستشف مریض بمثل شربة عسل  هیچ چیز مانند عسل شفاى بیمار نخواهد بود.
روایات بسیارى بطور سر بسته خاصیت عسل را بیان نموده است چنانچه در روایت دیگر است که شفاء هفتاد بیمارى است و امروز دانشمندان ، مصارف داخلى و خارجى عسل را که بررسى کرده اند بیشتر از اینها مصرف غذایى و دارویى است داشته است .
البته کلمه هفتاد دلالت بر زیادى و کثرت مى کند نه آنکه فقط عدد مخصوصى را بفهماند.
در اثر تشعشع خورشید که در گلها منعکس میشود قندهاى آنها اثر عجیبى در رشد و ایجاد نیرو دارند. زیرا قندهاى زنده اى هستند که با ویتامینهاى ای کا و آ تواءم بوده و نیز داراى الکائیدهاى شفابخشى هستند که در گلها وجود دارد، و حتى عده اى از دانشمندان حدس وجود هورمون هایى را در عسل زده اند
ارزش درمانى عسل فوق العاده اهمیت دارد، در درجه اول اسید فرمیک است که زنبور آن را براى حفظ از فساد به آن علاوه مى کند این ماده ضد عفونى کننده طبیعى ، ضررى ندارد و ضد روماتیسم است و در عین حال نیروبخش مى باشد قندش یک قند بسیار خوبى است و مقوى قلب است و سبب بهبود وضع فشار مایعات بدن مى شود کمى و زیادى فشار خون را علاج مى کند براى کبد بسیار نافع است و امراض کبد را معالجه مى کند و اغتشاشات کبدى را اصلاح مى نماید مخصوصا فوائد زیادى در درمان یرقان دارد.
اثر عسل در ریه بسیار جالب است و امراض ریوى را شفا مى دهد خواص ‍ التیام دهنده عسل قابل توجه است در مورد زخم معده و زخم روده اثنى عشر بایستى صبح ناشتا یک قاشق سوپ خورى عسل بخورند و پس ‍ از آن تا یک ساعت هیچ چیز میل ننمایند عسل بهترین عامل براى زیاد و کم شدن قند خون است ، عسل بهترین ضد عفونى کننده مجارى ادرار است
به راستی که فیه شفا ء للناس
برگرفته از کتاب اسلام پزشک بی دارو اثر احمد امین شیرازی


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در دوشنبه 86/9/12 و ساعت 12:8 صبح | نظرات دیگران()


متن زیر تمثیلی است در مورد مادری که مبتلا به سرطان خون است و مرگ قریب الوقوع خود را برای دو فرزند کوچکش شرح می دهد:

همانطور که ممکن است همه شما بدانید زندگی آدمها ازرحم مادر شروع می شود در آنجا جنین تشکیل می شود و رشد می کند تا این که کم کم به شکل بچه در می آید حالا تصور کنید موجودات ریزی به نام فینگیلی در رحم زندگی می کنند البته آن ها وجود واقعی ندارند اما بیایید خیال کنیم که هستند این موجودات به خوبی زندگی می کنند دور هم جمع می شن تا با هم بازی کنند و حرف بزنند

یه روز یکی از فینگیلی های پیر ناراحت بود و یکی از فینگیلی جوون ها ازش پرسید چرا ناراحتی؟

فینگیلی پیر گفت به خاطر بچه کوچولوی داخل رحم ناراحتم بقیه فینگیلی ها تعجب کردند و گفتند چرا؟شکل و حالت او که خوب است انگشت هایش را هم شمردیمتعدادشان درست است هیچ نقصی ندارد پس چرا ناراحتی؟

فینگیلی پیر گفت بله می دانم که او کامل است اما چون دادرد می میرد من ناراحتم ما قبلا این اتفاق را دیده ایم این بچه ها این جا رشد می کنند و بعد کاملا که بزرگ شدند می میرند و ما را ترک می کنند و ما دیگر آنها را نمی بینیم به همین خاطر است که من ناراحتم یکی از فینگیلی ها گفت ولی من شنیده ام که دنیایی بزرگ تر از این جا هست و این بچه ها در واقع نمی میرند فقط از این جا به دنیای دیگر می روند  فینگیلی دیگر گفت : آخر به عقل جور در نمی آید . اگر این بچه آمده بود و حالا دارد می رود پس چرا اصلا به این جا آمد اصلا چرا او در این جا دارای چشم و دست و گوش شد او که در این جا این چیزها را لازم نداشت شاید او این چیزها را می خواست که در زندگی بعد از رحم استفاده کند

فینگیلی ها از صحبت درباره اینکه آیا در زندگی بعد از رحم مادر دنیای دیگری هست یا نه هیجان زده شدند ولی دز حین گفتگو آن بچه کوچولو مرد

اما بچه کوچولو اکنون در این دنیاست و دارد رشد می کند تا وقتی که دیگر زندگی برایش در این دنیا امکان نداشته باشد آن وقت او از این دنیا می رود و در دنیای دیگری متولد می شودببینید مرگ در عین حال تولد هم هست بنا بر این ما در این دنیا مثل فینگیلی هایی هستیم که از خودمون می پرسیم آیا بعد از این دنیا دنیای دیگری هم هست یا نه؟بچه ها بعد از گوش  دادن به به حرف های مادر در مورد مرگ مادرشان حرف زدند نکته هایی که بچه ها به میان آوردند نشان داد که بچه ها آن تمثیل را درونسازی کردند و فهمیده و پذیرفته بودند که مادرشان دارد می میرد  و آن مادر چه خوب مساله معاد را به بچه های خودش آموزش داد.


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در پنج شنبه 86/9/8 و ساعت 8:35 عصر | نظرات دیگران()


 



گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی باقلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش تصویری از لیلا و مجنون را بکش عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن در بیابان بلا تصویری از سقا کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در پنج شنبه 86/9/8 و ساعت 8:34 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 17
مجموع بازدیدها: 278290
جستجو در صفحه

محتوای لینکها مورد تایید نیست
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
در انتظار آفتاب
.:: بوستان نماز ::.
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
جاده های مه آلود
گل نیلوفر
حبل المنتین
تخریبچی ...
****شهرستان بجنورد****
مشاور
عشق الهی
در محضر مولی علی
آقا شیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
سفیر دوستی
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

ما صاحبی داریم
.: شهر عشق :.
بوی سیب
سبحان
بچه های خدایی
شبستان
عشق
اواز قطره
به یاد شهدا
شبکه های کامپیوتری رجیستری ویروس نویسی
.:مطالب جدید18+ :.شاه تورنیوز+شاه تورخبر+شاهتورنیوز+شاه طورنیوز
آتیه سازان اهواز
رویابین
پرواز را به خاطر بسپار
کشکول
نوری چایی_بیجار
نقاشی های الیکا یحیایی
فرجی دیگر
منطقه ممنوعه
کبو ترانه .... تا بام ملکوت
قوطی عطار
حفاظ
احساس ابری
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) - The Holy Propht -p.b.u.h
کوثر بیکرانه، بانوی آب و آئینه
سلام بر عزیز دل حیدر
* امام مبین *
حاج آقا مسئلةٌ
رنگارنگ
مذهبی - سیاسی - فرهنگی
مذهبی - سیاسی - فرهنگی
حدائق ذات بهجة
صهبا
بانو بلاگ
پوست کلف
کانون لشکر فرهنگی یوسف زهرا
کجایید ای شهیدان خدایی
چهارده معصوم
اولی الابصار
حریم یاس
ضحی
احادیث
زیر آسمان خدا
دنیا به روایت یوسف
طبیب عشق....
آینه
آسمان عطش
خدای که به ما لبخند میزند
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
امام زاده های ایران سلام الله علیها
دوستی با خدا
نظامی والا و ولایی
ای که مرا خوانده ای....... راه نشانم بده
دریادل تنها
تازه ها
ای تشنه لب
من و او
قرارمون تو آسمون
عدالت جویان نسل بیدار
جزتو
محتوای لینکها مورد تایید نیست
خبر نامه