ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: چهارشنبه 103 آذر 7

بسم الله
عیدتون مبارک
امیدوارم تو این ایام بهتون خوش بگذره و در عین حال که دارید خوش می گذرونید مراقب اعمالتون باشید
ایام عیده و دخترای کمر شکسته ی توی خونه می فهمند که من چی می گم مخصوصا اگه خودشون اهل ددر نباشند که دیگه خیلی خیلی می فهمند من چی می کشم هی مهمون بیاد هی ظرف در بیاد هی بشور جمع کن خم شو راست شو و ...........
آقایونم که فقط گل بگن و گل بشنوند استغفرالله یه وقت دست خانوما رو نگیرن افت داره
بگذریم..............
اینم بخونید بامزست حرفای من و داییمه که برای تبریک عید اومده بود خونمون:
_ خوب دایی جون خوش اومدین ایشاالله سال پر برکتی داشته باشید انشا الله سال بندگی،عبودیت، سال ظهور امام باشه
_تو گردنت درد می کنه ها؟

_چه طور مگه ؟

(دستش رو گذاشت روی گردنش و هی اشاره کرد اولش نفهمیدم بعد دو زاریم افتاد)
_دایی خدا نکنه که امام بیان و گردن ما رو بزنن
یعنی انقد ما بدیم؟فکر کنم آره.............
اماما گردن زدنت هم عشقه فقط تو بیا.........
الهم عجل لولیک الفرج
یا علی


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در جمعه 87/1/2 و ساعت 7:44 عصر | نظرات دیگران()

روزی جبرئیل در خدمت خاتم النبیین به صحبت مشغول بود که امیر المومنین وارد شد جبرئیل تا آن حضرت را دید برخاست و شرط ادب به جای آورد
حضرت رسول فرمود:ای جبرئیل به چه دلیل به این جوان تعظیم می کنی؟
عرض کرد :او بر من حق تعلیم دارد .
حضرت فرمود:چه تعلیمی؟
جبرئیل عرض کرد :وقتی که حقتعالی مرا خلق کرد از من پرسید:تو کیستی و من کیسنم؟ من در جواب ساکت و متحیر ماندم.
مدتی در تحیر بودم که این جوان در عالم نور بر من ظاهر گردید و فرمود:بگو تو پروردگار جلیل جمیلی و من بنده ی ذلیل ، جبرئیلم.
برای همین تعظیمش کردم.
پیامبر پرسید:چند سال از عمرت می گذرد؟
عرض کرد:یا رسول الله در آسمان ستاره ای هست که هر سی هزار یک بار طلوع می کند.من تا کنون آن ستاره را سی هزار بار دیده ام.


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در شنبه 86/12/25 و ساعت 10:8 عصر | نظرات دیگران()

بسم الله
سلام دوستان شعر زیر رو خودم گفتم البته اولین شعری هستش که می گم زیاد سر حال نیست ولی دوست دارم تا آخرش بخونید، نظر تک تک شما برام مهمه ایرادهای شعر رو هم نقد کنید _ علی علی

با تو هستم ای قلم از قصه ای غمگین بگو

از قلوبی ،بی حیا، تیره و لی سنگین بگو

از علی مرد عدالت، مرد دین، مرد خدا

در تمام زندگی ،آنی نشد از حق جدا

از علی بارزترین وجه خدا ،خالص ترین

از علی آن بنده ی بی ادعا روی زمین

بازگو کن قصه ی نامردمان روزگار

قصه ی بی حرمتی بعد نبی در آن دیار

در غم هجران او حنانه* اش خشکیده شد

چشم ها از انتخاب مرتضی پوشیده شد

قصه ی پر غصه ی زهرای اطهر را بگو

قصه ی مسمار در ،آن سبط پرپر را بگو

قصه ی شب های سرد، دوش علی نان و نمک

قصه ی زیباترین ارث زمین، غصب فدک

قصه ی محراب خون،فرق علی ، دیدار رب

قصه ی آب فرات و اصغر خشکیده لب

ای قلم طاقت بیار و اندکی بیدار باش

از برای مزد خود، در لحظه ی دیدار باش

تا به عمرت در جهان، سقای تشنه دیده ای؟

مشک ها پاره شود با ضرب دشنه، دیده ای ؟

قصه ی رزمایش گل های پر پر را بگو

قصه ی بی تابی لیلای اکبر را بگو

قصه ی مردی بگو سر از تنش می شد جدا

قصه ی تنهایی تنها ترین مرد خدا

ابرها در آسمان بر تشنه لب خون می چنکد

کودکان با زینبین در قتله گه پا می کنشد

این قلم طاقت ندارد قصه را پایان دهد

در ورق ها، از کلامی تا کلامی می جهد

در غم آل علی شب تا سحر بس گریه کرد

قصه گفت و غصه خورد و گریه کرد و گریه کرد

در سکوت مبهم و سربسته و غم دیده اش

شرم می کرد از محمد(ص) ،جوهر خشکیده اش


ه. سیدعربی

..........................................................................................................................................

*حنانه: زمانی که حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم بـه مـدینه هجرت نمود و مسجد را بنا کرد در جانب مـسجد درخت خرمائى خشک کهنه بود و هرگاه که حضرت خطبه مى خواند بر آن درخت تکیه مى فرمود شخصی آمد و گفت : یا رسول اللّه ، رخصت ده که براى تو منبرى بسازم که در وقـت خـطـبـه بـر آن قـرارگـیـرى و چون مرخص شد براى حضرت منبرى ساخت، اوّل مـرتـبـه که آن حضرت بر منبر برآمد آن درخت به ناله آمد؛ پس حضرت از منبر به زیر آمد و درخت را در برگرفت تا ساکت شد؛ پس ‍ حضرت فرمود: اگر من آن را در بر نمى گرفتم تا قیامت ناله مى کرد بدین جهت آن را حنانه مى گفتند تا آنکه بنى امیّه مسجد را خراب کردند و از نو بنا کردند و آن درخـت را بـریـدنـد.


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در شنبه 86/12/18 و ساعت 12:0 صبح | نظرات دیگران()


وزن یک تخم مرغ  بطور متوسط55 گرم است که 7
گرم آنرا پوست و بقیه تقریبا دو ثلثش سفیده و یک ثلثش زرده مى باشد و 85 کالرى مى دهد.( در اینجا منظور از تخم مرغ تخم مرغ خانگى است)
از نظر اسلام بعضى از تخم مرغها حلال و بعضى حرامند بطور کلى ، تخم مرغ، تابع حرام بودن یا حلال بودن گوشت پرنده اى است که تخم مرغ از آن به وجود آمده و اگر نتوانستیم بفهمیم که فلان تخم مرغ از کدام مرغ است اسلام قاعده دیگرى براى شناسایى حرام و حلال تعیین کرده است .
هر تخم مرغى که دو سرش مثل هم باشند خوردنش حرام است ولى تخم مرغهایى که یک سر آنها پهن تر و یک سر دیگرش باریکتر است خوردنش ‍ حلال مى باشد
مصارف تخم مرغ
 
پیشوایان اسلام ، براى تخم مرغ مصارفى تعیین نموده اند که بعد از تحقیقات دانشمندان و غذاشناسان اهمیت این مصارف از نظر خواص و مواد اولیه تخم مرغ فهمیده میشود در روایتى مى خوانیم که :
ذکر عند ابى عبدالله البیض فقال اما انه حفیف یذهب بقرم اللحم و لیست له غائلة اللحم
در خدمت امام ششم علیه السلام نامى از تخم مرغ برده شد آن حضرت فرمودند غذایى است سبک و هضم آن آسان و جانشین گوشت است ولى زیان گوشت را ندارد.
در هزار و چندین سال قبل که غذاها تجزیه نشده بود، این سخن اعجازآمیز است و از آن دو مطلب استفاده مى شود:
1- کلمه قرم معنى جالبى را مى رساند معناى ظاهرش به فارسى هوس  است و حدیث چنین معنا مى شود که تخم مرغ هوس گوشت خوارى را از بین مى برد زیرا همانطور که انسان گاهى میل به خوردن ترشى و سرکه مى کند و گاهى میل به خورده کباب مى کند گاهى هم هوس خوردن گوشت مى نماید کلمه قرم در لسان امام (ع ) همین معنا را مى فهماند یعنى کسى که احساس مى کند که متمایل به گوشت است و دسترسى به گوشت پیدا نمى کند تخم مرغ بخورد.
2- با مقیاس علوم روز - چنانکه در مقدار مواد تخم مرغ نوشتیم - تخم مرغ از لحاظ داشتن مواد سفیده اى که پایه ساختمان سلولها هستند، نظیر و شریک گوشت است ، امام (ع ) تخم مرغ را جانشین گوشت قرار داده و آن را با روغن یا چربى یا غذا و میوه دیگرى مقایسه نکرده است .
و در روایت دیگر چنین آمده است :
قال شکوت الى ابن الحسن قلة الولد فقال استغفرالله و کل البیضباالبصل
راوى حدیث مى گوید خدمت امام هشتم (ع ( از کمى اولاد شکایت کردم آن حضرت در جواب گلایه من دو اندرز فرمود: یکى طبى و دیگرى اخلاقى ،در مورد پند اخلاقى فرمود: استغفار کن کنایه از اینکه خواسته ات را بعنوان گله و شکایت از خدا بیان ننما در مورد پند طبى فرمود تخم مرغ را با پیاز بخور مى دانیم که تخم مرغ تاثیر فراوان در ازدیاد خون دارد و به همین دلیل مى گویند چربى زرده از گلسترین ولستین درست شده که دومى 9/8 درصد آن را تشکیل داده و در تقویت قواى جنسى و ساختن اسپرماتوزئید موثر مى باشد و نیز مى گویند
:
لستین غذاى سلولهاى عصبى بوده ؛ در کم خونیهاى مغزى و ضعف سلسله اعصاب موثر است به شرط آنکه مرغ دهاتى بوده باشد نه ماشینى یعنى با دانه و گیاه پرورش یافته باشد نه با استخوان و خون و روغن ماهى و انتى بیوتیک
و نیز مى گویند:
زیاده روى در خوردن تخم مرغ ابتلاى به بیماریهاى قلبى و تصلب شرایین را آسان مى سازد و بویژه نزد کسانى که کم حرکتند
در بیان خاصیت دیگر امام ششم (ع ) مى فرمود:
مح البیض خفیف و البیاض ثقیل
زرده تخم مرغ سبک و زود هضم اما سفیده آن سنگین و دیرتر هضم مى گردد.
تایید این موضوع را که زرده تخم مرغ زودتر از سفیده آن هضم مى گردد از دانشمندان دیروز و امروز بشنویم .
همان اندازه که زرده ی خام خوردن ؛ مفید است ، سفیده ی خام خوردن زیان آور بوده باید آن را کاملا سفت شده میل نمود
محمد زکریاى رازى ، طبیب عالیقدر ایرانى مى گوید:
سفیده تخم مرغ تولید بلغم لزج و غلیظ در بدن نموده باید از آن پرهیز نمود.
سفیده و سرکه سازگار نیستند و با هم جسم سخت بدست مى آید که هضمى مشکل دارد بر عکس زرده و سرکه به هضم و جذب کمک مى کنند. سفیده با نمک و روغن زیتون معتدل بوده و هضم و دفع خوبى دارد.

بر گرفته از کتاب اسلام پزشک بی دارو


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در سه شنبه 86/12/14 و ساعت 8:37 صبح | نظرات دیگران()

هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان محفلی اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست ای وای من لین زینب است

السلام علیک یا ابا عبدالله

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بسم الله
 اربعین حسینی رو به حضور آقا امام زمان و همه ی دوستداران و منتظران واقعی آن حضرت تسلیت عرض می کنم.
یه چند وقتی در خدمتتون نیستم و نمی تونم مطلب جدید بذارم امیدوارم تو این مدت ما رو فراموش نکنید
انشا الله زیاد طول نمی کشه تا حال و روز مادرم مثل قبل بشه. فعلا درگیر پرستاری از ایشون هستم
باذن الله وقتی سلامتی کاملش رو به دست آورد دوباره میام و براتون از داستان ها وروایت هایی از ائمه می گم
علی علی


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در پنج شنبه 86/12/9 و ساعت 12:25 عصر | نظرات دیگران()

معجزات نوع اول
نـوع اوّل : مـعـجـزاتـى اسـت کـه مـتـعلّق است به اجرام سماویّه مانند شقّ قمر و ردّ شمس ‍ و تظلیل غمام و نزول باران و نازل شدن مائده و طعامها و میوه ها براى آن حضرت از آسمان و غیر ذلک. و ما در اینجا به ذکر یک امر از آنها اکتفا مى کنیم :
ریزش باران
ایـضـا
خـاصـّه و عـامـّه روایـت کـرده انـد کـه چـون قـبـایـل عرب با یکدیگر اتّفاق کردند در اذیّت آن حضرت ، حضرت فرمود که خداوندا، عذاب خود را سخت کن بر قبایل مُضَر و بر ایشان قحطى بفرست مانند قحطى زمان یوسف ؛ پـس بـاران هفت سال بر ایشان نبارید و در مدینه نیز قحطى به هم رسید، اعرابى به خـدمـت آن حـضـرت آمد و از جانب عرب استغاثه کرد که درختان ما خشکید و گیاههاى ما منقطع گـردیـد و شـیـر در پـسـتـان حـیوانات و زنان ما نمانده و چهار پایان ما هلاک شدند ؛ پس حضرت برمنبر آمد وحمد ثناى حق تعالى ادا نمود و دعاى باران خواند و در اثناى دعاى آن حـضـرت بـاران جـارى شـد و یـک هـفـتـه بـاریـد و چـنـدان بـاران آمـد کـه اهل مدینه به شکایت آمدند و گفتند: یا رسول اللّه ! مى ترسیم غرق شویم و خانه هاى ما منهدم شود؛ پس حضرت اشاره فرمود به سوى آسمان و گفت خداوندا، بر حوالى ما بباران و بر ما مباران . و به هر طـرف کـه اشاره مى فرمود ابر گشوده مى شد پس ابر از مدینه برطرف شد و بر دور مـدیـنـه مـانـنـد اکلیل حلقه شد و بر اطراف مانند سیلاب مى بارید و بر مدینه یک قطره نـمـى بـاریـد و یـک مـاه سیلاب در رودخانه ها جارى بود؛ پس حضرت فرمود: واللّه اگر ابوطالب زنده مى بود دیده اش روشن مى شد.
معجزات نوع دوم
نوع دوم : معجزاتى است که از آن حضرت در جمادات و نباتات ظاهر شده مانند سلام کردن سـنـگ و درخـت بـر آن حـضـرت  و حـرکـت کـردن درخـت بـه امـر آن حـضـرت و تـسـبـیـح سـنـگـریـزه در دسـت آن حـضـرت و حـنـیـن جذع و شـمـشـیـر شـدن چـوب بـراى عـُکـّاشـه در بـَدْر و براى عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد و شـمـشـیـر شـدن بـرگ نـخـل بـراى ابـودُجـانـه بـه مـعـجزه آن حضرت  و فرو رفتن دستهاى اسب سـُراقـه بـر زمـیـن در وقـتـى کـه بـه دنـبـال آن حـضـرت رفـت در اوّل هجرت  و غیر ذلک و ما در اینجا اکتفا مى کنیم به ذکر چند امر
درخت حَنّانه

خـاصـّه و عـامـّه بـه سـنـدهـاى بـسـیـار روایـت کـرده انـد کـه چـون حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم بـه مـدینه هجرت نمود و مسجد را بنا کرد در جانب مـسجد درخت خرمائى خشک کهنه بود و هرگاه که حضرت خطبه مى خواند بر آن درخت تکیه مى فرمود پس مردى آمد و گفت : یا رسول اللّه ، رخصت ده که براى تو منبرى بسازم که در وقـت خـطـبـه بـر آن قـرارگـیـرى و چون مرخص شد براى حضرت منبرى ساخت که سه پـایـه داشـت و حـضـرت بـر پـایـه سـوّم مـى نـشـسـت ، اوّل مـرتـبـه که آن حضرت بر منبر برآمد آن درخت به ناله آمد، مانند ناله اى که ناقه در مـفارقت فرزند خود کند؛ پس حضرت از منبر به زیر آمد و سدرخت را در برگرفت تا ساکن شد؛ پس ‍ حضرت فرمود: اگر من آن را در بر نمى گرفتم تا قیامت ناله مى کرد و آن راحـَنـّانه مى گفتند و بود تا آنکه بنى امیّه مسجد را خراب کردند و از نو بنا کردند و آن درخـت را بـریـدنـد و در روایـت دیـگـر مـنـقـول اسـت کـه حـضـرت فـرمـود کـه آن درخـت را کـنـدنـد و در زیـر مـنـبـر دفـن کردند.
معجزات نوع سوم
نـوع سـوّم : مـعـجـزاتـى اسـت کـه در حـیـوانـات ظـاهـر شـده ، مـانـند تکلّم کردن گوساله آل ذریـح و دعـوت او مـردم را بـه نـبـوّت آن حـضـرت و تـکـلّم اطفال شیرخواره با آن حضرت  و تکلّم گرگ و شتر و سوسمار و یعفور و گـوسـفند زهرآلوده و غیر ذلک از حکایات بسیار شکایت شتر
دوم : جـمـاعـتى از مشایخ به سندهاى بسیار از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند کـه روزى حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سلّم نشسته بود ناگاه شترى آمد و نـزدیـک آن حـضـرت خـوابـیـد سـر را بـر زمـیـن گـذاشـت و فـریاد مى کرد؛ عمر گفت : یا رسـول اللّه ، ایـن شـتـر تـرا سـجـده کـرد و مـا سـزاوارتریم به آنکه ترا سجده کنیم . حضرت فرمود: بلکه خدا را سجده کنید این شتر آمده است شکایت مى کند از صاحبانش و مى گـویـد کـه مـن از مـلک ایـشـان بـه هـم رسـیـده ام و تـا حـال مـرا کـار فـرمـوده انـد و اکـنون که پیر و کور و نحیف و ناتوان شده ام مى خواهند مرا بـکـشـنـد پس ‍ حضرت فرستاد و صاحب شتر را طلبید و فـرمـود کـه این شتر از تو چنین شکایت مى کند. گفت : راست مى گوید ما ولیمه داشتیم و خـواسـتـیـم کـه آن را بـکـشـیـم حـضـرت فـرمـود کـه آن را نـکـشـیـد صـاحـبـش گـفـت چـنـیـن باشد.
(معجزات رسول الله به هفت دسته تقسیم می شود ، انشا الله اگه عمری باشه  و شما بخواید در پست بعدی پنج مورد بعدی ذکر می شود.) 
برگرفته از کتاب منتهی الامال / باب اول / فصل پنجم


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در دوشنبه 86/11/29 و ساعت 2:7 عصر | نظرات دیگران()

چقدر عجیبه که یک ساعت عبادت به درگاه الهی، دیر و طاقت فرسا می گذره ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره !
چقدر عجیبه که 100 هزار تومان کمک در راه خدا، مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همان مقدار پول به خرید می ریم، کم به چشم میاد!چقدر عجیبه که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد، اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت می گذره!
چقدر عجیبه که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم، هر چی فکر می کنیم هیچی به نظرمون نمیاد تا بگیم، اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر عجیبه که خوندن یه صفحه از قرآن سخته اما خوندن خوندن 100 صفخه از پر فروش ترین کتاب رمان دنیا آسونه!
چقدر عجیبه که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت و زمان کافی در برنامه ی روزمره خود پیدا نمی کنیم اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظات هم که شده انجام بدیم!
چقدر عجیبه که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم!
چقدر عجیبه که همه مردم می خوان بدون این که به چیزی اعتقاد پیدا کنن یا کاری در راه خدا انجام بدن در بهشت برن !
چقدر عجیبه که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید، به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همه جا رو فرا می گیره اما وقتی سخن الهی رو می شنوید دو برابر در مورد گفتن و نگفتن اون فکر می کنید!
و چقدر عجیبه که هممون این مطلب رو می خونیم و به دو دقیقه نکشیده که یادمون می ره!!!!!!
خنده داره.این طور نیست؟
دارید می خندید؟
دارید فکر می کنید؟
نه،تاسف آوره.................

با تلخیص از مجله هفتگی امید نو


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در سه شنبه 86/11/23 و ساعت 12:6 عصر | نظرات دیگران()


عبدالله بن قیس مى گوید:
در جنگ صفین من در سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام بودم . ابوایوب اعور، یکى از فرماندهان لشکر معاویه ، شریعه فرات را تصرف کرده بود و از ورود اصحاب على علیه السلام مانع مى شد. یاران على علیه السلام از تشنگى به حضرت شکایت کردند. على علیه السلام گروهى از سواران را براى آزاد کردن شریعه فرستاد، آنان بدون نتیجه برگشتند، امام سخت دلتنگ شد.
حضرت حسین علیه السلام عرض کرد:
پدر جان اجازه مى فرمایید من بروم ؟
حضرت فرمود:
فرزندم برو!
امام حسین علیه السلام با عده اى از سربازان به سوى شریعه حرکت نمود و سپاه دشمن را شکست داد، شریعه را آزاد کرد و در کنار آن خیمه زد.
سپس خدمت پدر بزرگوارش رسید و خبر آزادى شریعه را به اطلاع حضرت رساند.
على علیه السلام گریه کرد.
عرض کردند:
یا امیرالمؤمنین ! چه چیز تو را مى گریاند؟ این نخستین فتح و پیروزى است که به برکت حسین نصیب ما گشت .
حضرت در جواب فرمود:
یادم آمد که به زودى او را در سرزمین کربلا با لب تشنه مى کشند و اسب او رم کرده ، فریاد مى کشد و مى گوید: الظلیمه الظلیمه لامة قتلت ابن بنت نبیها.

بحارالانوار جلد 44، صفحه 266.

 نوشته شده توسط کل من علیها فان در چهارشنبه 86/11/17 و ساعت 11:28 عصر | نظرات دیگران()

 

السلام علی الحسین و علی ،علی بن الحسین

بارد،چه؟ خون، که؟ دیده ،چه سان؟روزو شب، چرا؟

از غم، کدام غم؟ غم سلطان اولیا

نامش که بد(بود)؟حسین، ز نژاد که؟ از علی

مامش که بود؟ فاطمه، جدش که مصطفی

چون شد؟شهید شد، به کجا؟ دشت ماریه

کی؟عاشر محرم، پنهان؟ نه، بر  ملا

شب کشته شد؟نه، روز، چه هنگام ؟وقت ظهر

شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا

مظلوم شهید شد؟بلی، جرم داشت؟ نه

کارش چه بود؟هدایت، یارش که بد؟ خدا......

کس کشته شد هم از پسرانش؟بلی دو تن

دیگر که؟ نه برادر، دیگر که؟ اقربا

دیگر پسر نداشت؟چرا داشت، آن که بود؟

سجاد، چون بُد او؟ به غم و رنج مبتلا

ماند او به کربلای پدر؟نی به شام رفت

با عز و احتشام؟نه با ذلت و عنا

تنها؟ نه، با زنان حرم، نامشان چه بود؟

زینب، سکینه، فاطمه، کلثوم بی نوا

بر تن لباس داشت؟ بلی، گرد رهگذار

بر سر عمامه داشت؟بلی، چوب اشقیا

بیمار بد؟ بلی، چه دوا داشت؟ اشک چشم

بعد از دوا غذاش چه بد؟خون دل قضا

کس بود همرهش؟ بلی اطفال بی پدر

دیگر که بود؟ تب، که نمی گشت ازو جدا

از زینب زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز

طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا

با عرض سلام و تسلیت به مناسبت شهادت امام زین العابدین علی بن الحسین

 به همین مناسبت شعر بالا رو انتخاب کردم ،امیدوارم استفاده کنید در ضمن با احساس بخونید و علایم نگارشی رو هم در نظر بگیرید (در صورت رعایت نکردن شعر بی مفهوم میشود)

یا علی


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در یکشنبه 86/11/14 و ساعت 6:53 عصر | نظرات دیگران()

اهمیتى که اسلام براى میوه ها قائل است بیشتر از بسیارى از غذاها است در قرآن مجید آیات زیادى است که بطور عموم نام میوه ها را برده ، و آنها را دلیل بر عظمت آفریدگار قرار داده است

خداوند آفرید باغهایى که نیازمند به داربست است ، و باغهایى که نیازمند به آن نیست و نیز آفرید خرما و بذرهایى که از جهت خوراک متفاوتند، و بوجود آورده زیتون و انار که برخى شبیه به هم ، و بعضى بى شباهت به یکدیگرند، و هرگاه میوه و ثمره آنها رسید از آنها بهره بردارى کنید.(انعام - 141)
در این آیه ، از خرما، دانه هاى زراعتى (گندم ، جو و برنج ...) زیتون و انار نامبرده شده ، ضمنا باید دانست میوه هایى که در قرآن نام آنها برده شده از نظر خاصیت غذایى با بعضى دیگر از میوه ها قابل مقایسه نیستند..
بهتر است نقش میوه در سلامت انسانها را از زبان یک پزشک غذا شناس ‍ بشنویم .دکتر (اتو کارک ) مى گوید:((هر پولى که به مصرف خرید میوه ها برسانید، سرمایه اى است که بخوبى حفظ شده و مقاومت ما را در مقابل بیماریها افزایش مى دهد، شما میگوئید میوه ها گران هستند من از شما مى پرسم دواها چطور؟))
میوه ها را پوست نکنید 
یکى از دستورهاى عالى اسلام که پس از گذشت قرنها دانشمندان به فلسفه و حکمت آن پى برده اند،(خیلی زحمت کشیدند!!!) پوست نکندن میوه ها است .

در روایات چنین ذکر شده که  امام باقر(ع ) پوست کندن میوه را مکروه مى دانستند .

پوست میوه ها چون در مجاورت هوا و آفتاب قرار گرفته است بیش از گوشت آن داراى مقدار سرشارى از ویتامینها مخصوصا ویتامین (آ) مى باشد.  همین طور طبیعت به کمک دیاستاز هایى در پوست میوه ها جمع کرده است گوشت میوه ها را قابل هضم و جذب ساخته است ، بنابراین اگر پوست میوه ها را کنده و به دور بریزیم ، مرتکب خطا و اشتباه بزرگى شده ایم.

(دیاساتاز، مخمرى است که یک ماده غذایى را به ماده دیگر تبدیل مى کند)
میوه ها را بشوئیم 
موضوع دیگر دستور شستشوى میوه قبل از خوردن آن است . با پیشرفت دانش هر روز نقابى از چهره دستورات اسلام برداشته مى شود و عظمت پیشواى آن را به تمام جهانیان ثابت مى کند، از جمله احادیث و سخنانى که در مورد شستشوى میوه ها آمده است حدیث ذیل است که امام صادق (ع ) مى فرماید: براى هر میوه اى سمومى است وقتى به دست شما رسید آنرا با آب شستشو بدهید یا در میان آب فرو ببرید.

 

برگرفته از کتاب اسلام پزشک بی دارو -  فصل سوم


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در پنج شنبه 86/11/11 و ساعت 12:37 صبح | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 13
مجموع بازدیدها: 278262
جستجو در صفحه

محتوای لینکها مورد تایید نیست
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
در انتظار آفتاب
.:: بوستان نماز ::.
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
جاده های مه آلود
گل نیلوفر
حبل المنتین
تخریبچی ...
****شهرستان بجنورد****
مشاور
عشق الهی
در محضر مولی علی
آقا شیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
سفیر دوستی
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

ما صاحبی داریم
.: شهر عشق :.
بوی سیب
سبحان
بچه های خدایی
شبستان
عشق
اواز قطره
به یاد شهدا
شبکه های کامپیوتری رجیستری ویروس نویسی
.:مطالب جدید18+ :.شاه تورنیوز+شاه تورخبر+شاهتورنیوز+شاه طورنیوز
آتیه سازان اهواز
رویابین
پرواز را به خاطر بسپار
کشکول
نوری چایی_بیجار
نقاشی های الیکا یحیایی
فرجی دیگر
منطقه ممنوعه
کبو ترانه .... تا بام ملکوت
قوطی عطار
حفاظ
احساس ابری
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) - The Holy Propht -p.b.u.h
کوثر بیکرانه، بانوی آب و آئینه
سلام بر عزیز دل حیدر
* امام مبین *
حاج آقا مسئلةٌ
رنگارنگ
مذهبی - سیاسی - فرهنگی
مذهبی - سیاسی - فرهنگی
حدائق ذات بهجة
صهبا
بانو بلاگ
پوست کلف
کانون لشکر فرهنگی یوسف زهرا
کجایید ای شهیدان خدایی
چهارده معصوم
اولی الابصار
حریم یاس
ضحی
احادیث
زیر آسمان خدا
دنیا به روایت یوسف
طبیب عشق....
آینه
آسمان عطش
خدای که به ما لبخند میزند
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
امام زاده های ایران سلام الله علیها
دوستی با خدا
نظامی والا و ولایی
ای که مرا خوانده ای....... راه نشانم بده
دریادل تنها
تازه ها
ای تشنه لب
من و او
قرارمون تو آسمون
عدالت جویان نسل بیدار
جزتو
محتوای لینکها مورد تایید نیست
خبر نامه