بکر پسر صالح مى گوید: من دامادى داشتم به امام جواد علیه السلام نامه اى نوشت و در آن اظهار داشت که پدرم دشمن اهل بیت است و عقیده فاسد دارد، با من هم بدرفتارى مى کند و خیلى اذیتم مى نماید. سرورم ! نخست از تو مى خواهم براى من دعا کنى ! ضمنا نظر تو در این باره چیست ؟ آیا علیه او افشاگرى کنم و عقیده فاسد و رفتار زشت او را براى دیگران بیان کنم ؟ یا با او مدارا نموده و خوش رفتار باشم ؟ امام جواد علیه السلام در پاسخ نوشت : مضمون نامه تو و آنچه که راجع به پدر خود نوشته بودى فهمیدم ، البته به خواست خداوند من از دعاى خیر تو غفلت نمى کنم اما این را هم بدان مدارا و خوش رفتارى براى تو، بهتر از افشاگرى و پرده درى است و نیز بدان با هر سختى ، آسانى است . شکیبا باش و عاقبت نیکو اختصاص به پرهیزگاران دارد. خداوند تو را در دوستى اهل بیت ثابت قدم بدارد! ما و شما در پناه خداوند هستیم و پروردگار نیز پناهندگان خود را نگهدارى مى کند. بکر مى گوید: پس از آن خداوند قلب پدر دامادم را چنان دگرگون ساخت که دوستدار اهل بیت شد و به پسرش هم محبت نمود.
برگرفته از کتاب داستان های بحارالانوار
نوشته شده توسط کل من علیها فان در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 7:44 عصر | نظرات دیگران(2)