آخرین صاحب لوا
بسم الله
سلام دوستان شعر زیر رو خودم گفتم البته اولین شعری هستش که می گم زیاد سر حال نیست ولی دوست دارم تا آخرش بخونید، نظر تک تک شما برام مهمه ایرادهای شعر رو هم نقد کنید _ علی علی
با تو هستم ای قلم از قصه ای غمگین بگو
از قلوبی ،بی حیا، تیره و لی سنگین بگو
از علی مرد عدالت، مرد دین، مرد خدا
در تمام زندگی ،آنی نشد از حق جدا
از علی بارزترین وجه خدا ،خالص ترین
از علی آن بنده ی بی ادعا روی زمین
بازگو کن قصه ی نامردمان روزگار
قصه ی بی حرمتی بعد نبی در آن دیار
در غم هجران او حنانه* اش خشکیده شد
چشم ها از انتخاب مرتضی پوشیده شد
قصه ی پر غصه ی زهرای اطهر را بگو
قصه ی مسمار در ،آن سبط پرپر را بگو
قصه ی شب های سرد، دوش علی نان و نمک
قصه ی زیباترین ارث زمین، غصب فدک
قصه ی محراب خون،فرق علی ، دیدار رب
قصه ی آب فرات و اصغر خشکیده لب
ای قلم طاقت بیار و اندکی بیدار باش
از برای مزد خود، در لحظه ی دیدار باش
تا به عمرت در جهان، سقای تشنه دیده ای؟
مشک ها پاره شود با ضرب دشنه، دیده ای ؟
قصه ی رزمایش گل های پر پر را بگو
قصه ی بی تابی لیلای اکبر را بگو
قصه ی مردی بگو سر از تنش می شد جدا
قصه ی تنهایی تنها ترین مرد خدا
ابرها در آسمان بر تشنه لب خون می چنکد
کودکان با زینبین در قتله گه پا می کنشد
این قلم طاقت ندارد قصه را پایان دهد
در ورق ها، از کلامی تا کلامی می جهد
در غم آل علی شب تا سحر بس گریه کرد
قصه گفت و غصه خورد و گریه کرد و گریه کرد
در سکوت مبهم و سربسته و غم دیده اش
ه. سیدعربی
..........................................................................................................................................
*حنانه: زمانی که حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم بـه مـدینه هجرت نمود و مسجد را بنا کرد در جانب مـسجد درخت خرمائى خشک کهنه بود و هرگاه که حضرت خطبه مى خواند بر آن درخت تکیه مى فرمود شخصی آمد و گفت : یا رسول اللّه ، رخصت ده که براى تو منبرى بسازم که در وقـت خـطـبـه بـر آن قـرارگـیـرى و چون مرخص شد براى حضرت منبرى ساخت، اوّل مـرتـبـه که آن حضرت بر منبر برآمد آن درخت به ناله آمد؛ پس حضرت از منبر به زیر آمد و درخت را در برگرفت تا ساکت شد؛ پس حضرت فرمود: اگر من آن را در بر نمى گرفتم تا قیامت ناله مى کرد بدین جهت آن را حنانه مى گفتند تا آنکه بنى امیّه مسجد را خراب کردند و از نو بنا کردند و آن درخـت را بـریـدنـد.